داستان ما

ساخت وبلاگ
6 دی  ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام  من اومدمـــــــــــــــــــــــــــــــــوای وای یک سال گذشت از روزی که دیدمت و فکر نمیکردم که باز باهم باشیم الان 6 دی هست باورت میشه؟دوتایی کنار همیم وا داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 3:14

دقیقا یادم نیست فک کنم اواخر سال 87 بود که جرقه های اولیه دوستیم خورد . تو یه دانشگاه تو یه شهری شلوغ با مردمی رنگارنگ . شروع جالبی داشتیم یادمه تا صبح برای اولین بار مشغول پیامک بازی بودیم یه بیقراری داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 11:04

   یکی از شبای زمستون بوددقیق روزشو یادم نیستولی یادمه این اولین عکسی بود که کنار هم گرفتیمسال ها بعد موقعی که تنها بودم هر وقت غروب میشد یاد اون روز ها می افتادمولی الان همه اون روز ها رو جبران کردیم داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 233 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 11:04

 دلم براي کسي تنگ است که دل تنگ استدلم براي کسي تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هديه مي دهد دلم براي کسي تنگ است كه با زيبايي کلا مش مرا در عشقش غرق مي کنددلم براي کسي تنگ است که تنم آغوشش را مي طلبد داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 158 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 11:04

وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای منو نازنین ترین پسر دنیا بعد از 11 سال باز باهم خواهیم بود,کنار هم تا ابدیت خدا جونم خودت خان 5 مرحله 2 رو به خوبی بگذرون همه او داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 190 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 11:04

بعد 11 سال انتظار بالاخره روز 23 خرداد سال 1398 منو تو جلویچشم همه مال هم شدیم. مال هم بودیم ! ولی خوب الان دیگه همه دنیا میدونن. فقط میتونم بگم خیلیدوست دارم .روزهای شگفت انگیزی سر راه ما هست. من فکر داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 11:04

  دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده. خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم. به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم. دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا م داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 15:22

  به خاطر روی زیــــــــبای تو بــــــــــــودکه نگاهم به روی هیـــــچ کس خیره نماندبه خاطر دستان پر مـــــــهر و گرم تو بودکه دســــــت هیچ کس را در هم نفـــشردمبه خاطر حرفهـــــــای عاشـــــقانه داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 226 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 15:22

  مي دونم که چرا هر وقت به تو مي رسم ، نمي توانم از توبگويم. براي گفتنت واژه کم مي آورم. به هر حال ، بدان که بيشتر از اين حرف ها و واژه ها برايم معنا مي دهياگر کلمه دوستت دارم قيام عليه بندهاي ميان داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 200 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 15:22

    دوستم نداشت دروغ میگفت هر بار   که بسراغم می امد با گریه میگفتم   راستش را بگو اگر مهر به دیگری داری   ترا می بخشم و باز خنده ای میکرد و   می گفت:جز تو مهر به کسی ندارم   تا این که یک روز ب داستان ما...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestnazanin بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 15:22